همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچهها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار، شامپو، زیر پیراهن و... مراجعه میکردند. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، میگفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشتهایم را بده. این مسألهای شایع در...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچهها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار، شامپو، زیر پیراهن و... مراجعه میکردند. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، میگفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشتهایم را بده. این مسألهای شایع در...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامعباس ملایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در گرماگرم نبرد بود که ناگهان تیر کین بر سجدهگاهش نشست و فرقش را شکافت، درحالیکه خون سرخ بر گونههایش جاری بود؛ پرسیدم: چگونهای؟ بیدرنگ زبان گشود و گفت: اگر با منش نبود میلی چرا کوزه من بشکست لیلی غلام عباس، ۱۳۴۴/۶/۲۰ در خانوادهای مذهبی، در روستای مشکان نیریز متولد شد. کودکی را در محیط پر از لطف و صفای روستا گذراند و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهید آیت آغاز کرد و به پایان برد. سپس وارد مدرسه ابوریحان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در گرماگرم نبرد بود که ناگهان تیر کین بر سجدهگاهش نشست و فرقش را شکافت، درحالیکه خون سرخ بر گونههایش جاری بود؛ پرسیدم: چگونهای؟ بیدرنگ زبان گشود و گفت: اگر با منش نبود میلی چرا کوزه من بشکست لیلی غلام عباس، ۱۳۴۴/۶/۲۰ در خانوادهای مذهبی، در روستای مشکان نیریز متولد شد. کودکی را در محیط پر از لطف و صفای روستا گذراند و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهید آیت آغاز کرد و به پایان برد. سپس وارد مدرسه ابوریحان...
خاطراتی از شهدای عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یاد و خاطره آزاد مردان شهید را همواره باید زنده نگاه داشت. چه اینکه شرح این راست قامتان جاودانه تاریخ برای همه نسلها آموزنده است. زیرا وقتی کشور در معرض هجوم و تجاوز بیگانه قرار میگیرد، باید از وجب به وجب خاک پاک وطن دفاع کرد، هر چند که از نظر توان تسلیحاتی و فنآوری نظامی با مشکل روبرو باشیم. هر چند دشمن با تمام قدرت به میدان بیاید، باید به عناصر غنی فرهنگی، دینی و ملی اتکا...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یاد و خاطره آزاد مردان شهید را همواره باید زنده نگاه داشت. چه اینکه شرح این راست قامتان جاودانه تاریخ برای همه نسلها آموزنده است. زیرا وقتی کشور در معرض هجوم و تجاوز بیگانه قرار میگیرد، باید از وجب به وجب خاک پاک وطن دفاع کرد، هر چند که از نظر توان تسلیحاتی و فنآوری نظامی با مشکل روبرو باشیم. هر چند دشمن با تمام قدرت به میدان بیاید، باید به عناصر غنی فرهنگی، دینی و ملی اتکا...
شهید قاسم گلچین
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خدایا گلچین چو قاسم نوجوان بود درخشیدی به جبهه چون ستاره به یاری حسین سر جـــدا رفــــت به جبهه مثل بلبل نغمه خوان بود ولی ازتیرکین شد پاره پاره بـه مثل قاسم نو کدخــدا رفـــت ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خدایا گلچین چو قاسم نوجوان بود درخشیدی به جبهه چون ستاره به یاری حسین سر جـــدا رفــــت به جبهه مثل بلبل نغمه خوان بود ولی ازتیرکین شد پاره پاره بـه مثل قاسم نو کدخــدا رفـــت ...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید قاسم دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قاسم در اولین روز از خردادماه سال ۱۳۴۷ در فضای سرسبز و معنوی روستای تمشولی بخشِ آباده طشک، از توابع نیریز میان خانوادهای زحمتکش و مذهبی چشم به جهان گشود. در آغوش پر صفای مادر و با همراهی پدری مهربان زندگی را آغاز کرد و در سن ششسالگی وارد دبستان جهاد روستای تمشولی شد. تحصیلات ابتدایی را با جدیت به پایان برد و برای ادامه تحصیل در مدرسه کوشکک ثبتنام کرد. پس از اتمام سال دوم راهنمایی، بروز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قاسم در اولین روز از خردادماه سال ۱۳۴۷ در فضای سرسبز و معنوی روستای تمشولی بخشِ آباده طشک، از توابع نیریز میان خانوادهای زحمتکش و مذهبی چشم به جهان گشود. در آغوش پر صفای مادر و با همراهی پدری مهربان زندگی را آغاز کرد و در سن ششسالگی وارد دبستان جهاد روستای تمشولی شد. تحصیلات ابتدایی را با جدیت به پایان برد و برای ادامه تحصیل در مدرسه کوشکک ثبتنام کرد. پس از اتمام سال دوم راهنمایی، بروز...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنین پرنده شدند و ز دسترس رفتند یک گلدان شمعدانی، یک جانماز تبرک شده و مهری که جای پیشانی تو روی آن بود هنوز توی خانه است؛ هرروز شمعدانی را آب میدهم، جانماز را پهن میکنم و پیشانیم را جای پیشانی تو، روی مهری که خاکش، خاک کربلاست میگذارم ولی نمیتوانم مثل تو باشم، از نماز تا شهادت که میگویند کوتاه است، تو خوب راهت را پیدا کردی. راهیافته شهید، قاسم صالح...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنین پرنده شدند و ز دسترس رفتند یک گلدان شمعدانی، یک جانماز تبرک شده و مهری که جای پیشانی تو روی آن بود هنوز توی خانه است؛ هرروز شمعدانی را آب میدهم، جانماز را پهن میکنم و پیشانیم را جای پیشانی تو، روی مهری که خاکش، خاک کربلاست میگذارم ولی نمیتوانم مثل تو باشم، از نماز تا شهادت که میگویند کوتاه است، تو خوب راهت را پیدا کردی. راهیافته شهید، قاسم صالح...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید قاسم زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
آنگاهکه کیمیای وجود تو را در زمین میکاشتیم و یارانت با اشکهایشان آبیاریاش میکردند و فغان سر میدادند، لطافت روح مطهرت با نسیمی تسلیمان میداد که: کدام دانه فرورفت در زمین که نـرسـت چرا به دانه انسانیت این گمان باشد کدام دل فرورفت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
آنگاهکه کیمیای وجود تو را در زمین میکاشتیم و یارانت با اشکهایشان آبیاریاش میکردند و فغان سر میدادند، لطافت روح مطهرت با نسیمی تسلیمان میداد که: کدام دانه فرورفت در زمین که نـرسـت چرا به دانه انسانیت این گمان باشد کدام دل فرورفت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد قاسم دهقان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بیشک شهیدان کوچههای زلال آسمان را میشناختند و عطرش را حس میکردند که سبکبال خرامیدند و رفتند. ۱۳۳۵/۷/۱ در شهرستان نیریز کودکی چشم به جهان گشود که او را «محمدقاسم» نام نهادند. این کودک تحت پرورش پدر و مادر مهربان خود قرار گرفت تا به سن تحصیل رسید. دوران تحصیل را در شهرستان نیریز در مدرسه فرهمندی تا کلاس ششم ابتدایی نظام قدیم به تحصیل پرداخت. سه سال اول متوسطه را در دبیرستان شعله گذراند و سپس ترک تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بیشک شهیدان کوچههای زلال آسمان را میشناختند و عطرش را حس میکردند که سبکبال خرامیدند و رفتند. ۱۳۳۵/۷/۱ در شهرستان نیریز کودکی چشم به جهان گشود که او را «محمدقاسم» نام نهادند. این کودک تحت پرورش پدر و مادر مهربان خود قرار گرفت تا به سن تحصیل رسید. دوران تحصیل را در شهرستان نیریز در مدرسه فرهمندی تا کلاس ششم ابتدایی نظام قدیم به تحصیل پرداخت. سه سال اول متوسطه را در دبیرستان شعله گذراند و سپس ترک تحصیل...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما در عصری زندگی میکنیم که تاریخ صدر اسلام تکرار شده و دوباره مکتب الهی در برابر ابرقدرتها خودنمایی میکند. حال روزی است که به سادگی میتوان حق را از باطل تشخیص داد. روزی است که ابرقدرت شرق و غرب، چهره کریه خود را به نمایش گذاردهاند. ما میتوانیم به راحتی راهمان را برگزینیم. خواستم با نوشتن وصیتنامه بر خصم اتمام حجت کنم، چون شهادت دعوتی است به هدایت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما در عصری زندگی میکنیم که تاریخ صدر اسلام تکرار شده و دوباره مکتب الهی در برابر ابرقدرتها خودنمایی میکند. حال روزی است که به سادگی میتوان حق را از باطل تشخیص داد. روزی است که ابرقدرت شرق و غرب، چهره کریه خود را به نمایش گذاردهاند. ما میتوانیم به راحتی راهمان را برگزینیم. خواستم با نوشتن وصیتنامه بر خصم اتمام حجت کنم، چون شهادت دعوتی است به هدایت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد قاسم میرزاپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مردان خدا پرده پندار دریدند یعنی همهجا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند همان دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند محمد، از قبیله مردان خداست که سال ۱۳۴۱ غنچه وجودش در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی شکفته شد و دوران طفولیت را بهسرعت پشت سر گذاشت. دوره ابتدایی را در دبستان شهید حسن آیت به تحصیل پرداخت ولی به علت فقر مالی خانواده از ادامه تحصیل بازماند. سپس با کمک پدر و دیگر برادرانش به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مردان خدا پرده پندار دریدند یعنی همهجا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند همان دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند محمد، از قبیله مردان خداست که سال ۱۳۴۱ غنچه وجودش در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی شکفته شد و دوران طفولیت را بهسرعت پشت سر گذاشت. دوره ابتدایی را در دبستان شهید حسن آیت به تحصیل پرداخت ولی به علت فقر مالی خانواده از ادامه تحصیل بازماند. سپس با کمک پدر و دیگر برادرانش به...